دوران جامعه خلاق وبازاریابی مبتنی برمعنویت وروح انسانی

سومین عاملی که باعث شکل گیری بازاریابی 3.0 گردید،عبارت است از؛ رشد جامعه خلاق .درجامعه خلاق همه مردم ،افراد راست مغزی هستند که در بخش های خلاق نظیر علم وهنر وخدمات اجتماعی  کار می کنند.مطابق دیدگاه دانیل پینکز در کتاب «ذهن کاملاً جدید» در عصر حاضر بالاترین سطح توسعه اجتماعی در تمدن بشری بوجود آمده است.به اعتقاد او؛انسان از  شکارچی،کشاورزوکارگریقه آبی ساده ومدیری که متکی بر سمت چپ مغز خود بود تکامل یافته ونهایتاً به هنرمندی تبدیل شده است که متکی بر سمت راست مغز خود می باشد.فناوری در وهله نخست محصول وپیامد چنین تکاملی است.

تحقیقات نشان می دهد علیرغم این که تعداد انسان های خلاق نسبت به سایر افراد کمتر است؛با این حال نقش آنان در جامعه به صورت فزاینده ای در حال گسترش است .اغلب این افراد،نوآورانی هستند که فناوری ومفاهیم جدید را خلق ومورد استفاده قرار می دهند.در دنیای مشارکتی امروز که تحت تاثیر امواج جدید فناوری قرار دارد،آنان نقطه اتصال مصرف کنندگان با دیگران هستند.آنان مهمترین نماینده وهمراه مصرف کنندگانی هستند که بیشترین بهره برداری را از رسانه های اجتماعی می نمایند.انسان های خلاق از طریق سبک زندگی ونگرش های شان بر کل جامعه تاثیر گذارند.دیدگاه های آنان نسبت به تناقضات جهانی سازی وتاثیرات آن بر کل جامعه،دیدگاه های دیگران را شکل می دهد.آنان به عنوان پیشرفته ترین افراد جامعه اِعمال مشارکت واستفاده ازمحصولات فرهنگی را ترجیح می دهند. آنان به عنوان پراگماتیست،نسبت به محصولات وشرکت هایی که تاثیرمنفی بر زندگی اجتماعی،اقتصادی ومحیط زیست مردم دارد انتقاد می کنند.

جامعه خلاق در همه دنیا در حال رشد است .ریچارد فلوریدا در کتاب «رشد طبقه خلاق» این رویداد که مردم آمریکا در حال حرکت به سمت کار وزندگی خلاق همانند دانشمندان و هنرمندان هستند را مطرح می کند. تحقیقات او نشان می دهد که در چند دهه ی گذشته ، سرمایه گذاری و بازدهی نیروی کار در بخش خلاق در امریکا رشد چشم گیری داشته است.او در کتاب «پرواز طبقه خلاق »تشریح می کند که چگونه تحقیقاتش را به سایر نقاط دنیا گسترش داده است.اودریافت که کشور های اروپایی نیز دارای شاخص خلاقیت بالا می باشند.این شاخص،وسیله اندازه گیری توسعه خلاق یک ملت محسوب می شود،وبرآن اساس پیشرفت فناوری ،استعداد وبردباری شکل می گیرد. در کشورهای پیشرفته،افراد خلاق ،پایه واساس اقتصاد قلمداد می شوند. در گذشته نیز شاهد این بوده ایم که مناطقی از دنیا که دارای گروه هایی از افراد خلاق است،رشد بیشتری داشته اند.

یافته های فلوریدا بدان معنا نیست که خلاقیت درانحصار کشور های پیشرفته است.در کتاب «خوشبختی در انتهای هرم»پاراهالاد چگونگی جوانه زدن درخت خلاقیت را در کشورهای فقیر توضیح داده است .اومثال های متعددی را از اینکه چگونه خلاقیت از مسئولیت نسبت به ابعاد ومسائل اجتماعی در مناطق محلی حاصل گردیده است را ارائه نموده است.

هارت و کریستینسِن نیزمباحث مشابهی را در مورد اینکه غالباٌ نوآوری در میان بازارهای کم درآمد اتفاق می افتد مطرح نموده اند. فناوری خلاق مبتنی بر هزینه پایین اغلب اوقات در کشورهای فقیر ظهور می یابد – جایی که نیازمند حل چنین مشکلاتی است.هند کشوری است که در آن فقر،یک معضل دیرینه محسوب می شود ، با این حال ترتیباتی داده است که به واسطه فراوانی علاقمندان فناوری خلاق،خود را به یک نظام پیشرفته اداری تبدیل نماید.

مطابق دیدگاه زوهار،خلاقیت باعث می شود که انسان ها نسبت به سایر مخلوقاتی که روی زمین زندگی می کنند متمایز شوند.انسان با خلاقیت خود دنیارا شکل می دهد.انسان های خلاق دائماً در صدد پیشرفت خود ودنیای خود می باشند. خلاقیت به خودی خود ،بر انسانیت،اخلاق ومعنویت تاکید دارد.